^-^ وبلاگ تخصصی شاهزاده تنیس^-^

Syusuke Fuji: چه با ارزش است دیدن با چشمان بسته^-^

^-^ وبلاگ تخصصی شاهزاده تنیس^-^

Syusuke Fuji: چه با ارزش است دیدن با چشمان بسته^-^

^-^ وبلاگ تخصصی شاهزاده تنیس^-^

سلام به همه طرفدارای پرو پا قرص انیمه شاهزادگان تنیس^-^
تو این وب من همه ی تلاشمو می کنم تا بهترین و کامل ترین مطالبو از این انیمه بذارم.
قبل از هرکاری لطفآ پست ثابت رو بخونید^-^
با تبادل لینک هم موافقم^.^
آدرس جیمیل من: anikafuji10@gmail.com
کانال ما در تلگرام:
telegram.me/seigaku
با تشکر
エルマ富士
آبی تر از آنم که بی رنگ بمیرم
از شیشه نبودم که با سنگ بمیرم
من آمده بودم که تا مرز رسیدن
همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیرم
تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبم
شاید خدا خواست که دلتنگ بمیرم ^-^

╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
(..')/♥ ♥('..)
.\♥/. = .\█/.
_| |_ ♥ _| |_

╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
♥Iloveyou♥
♥♥Iloveyou♥♥
♥♥♥Iloveyou♥♥♥
♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥
♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥
♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥
♥♥♥Iloveyou♥♥♥
♥♥Iloveyou♥♥
♥♥Iloveyou♥♥
♥♥♥Iloveyou♥♥♥
♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥
♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥
♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥
♥♥♥Iloveyou♥♥♥
♥♥Iloveyou♥♥
♥Iloveyou♥
♥Iloveyou♥
♥♥Iloveyou♥♥
♥♥♥Iloveyou♥♥♥
♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥
♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥
♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥
♥♥♥Iloveyou♥♥♥
♥♥Iloveyou♥♥
♥Iloveyou♥
♥Iloveyou♥
♥♥Iloveyou♥♥
♥♥♥Iloveyou♥♥♥
♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥
♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥
♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥
♥♥♥Iloveyou♥♥♥
♥♥Iloveyou♥♥
♥Iloveyou♥
♥Iloveyou♥

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

قسمت دوم داستان شاهزاده تنیس

پنجشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۵ ب.ظ

سلام به دوستان خوبم

این قسمت دوم داستانمه

خواهشأ خواهشأ نظراتتونو مثل قسمت اول داستانم بهم بگین

حالا برای خوندن قسمت دوم بپر ادامه مطلب^-^

 

 

ریوما در حالی که نفس نفس می زد، گفت:« شما ها دارین کجا می رین؟» فوجی گفت:« داریم میریم رستوران تاکا.» ایجی گفت:« الما همه رو مهمون کرده!!»

درست همون موقع، سرو کله ی کایدو پیدا شد که داشت آهسته پیاده روی می کرد. وقتی به بقیه رسید، پرسید:« شما ها دارین کجا میرین؟» ریوما گفت:« الما ما رو مهمون کرده داریم میریم رستوران تاکا!» آنیکا گفت:« تو هم می خوای بیای؟» کایدو گفت:« خب اگه اشکالی نداره ...» آنیکا حرفشو برید:« اشکال نداره تو هم بیا!» الما چپ - چپ به آنیکا نگاه کرد. همه خنده شون گرفته بود. یه دفعه با یه صدایی همه برگشتن:« سلام بچه ها! شما اینجا ...»

آه الما در اومد!

تزوکا و اویشی که داشتن می رفتن فروشگاه لوازم ورزشی. وقتی فهمیدن که الما همه رو مهمون کرده، اونا هم به بقیه ملحق شدن(^_^؟؟؟!!!)

زمان زیادی نگذشته بود که اینویی رو هم دیدن.حتی ساکونو و توموکو هم با هاشون همراه شدن!!!!! (^_^)

وقتی رسیدن رستوران، هرکس غذای خودشو سفارش داد و هر کس نشست با یکی دیگه حرف می زد. تزوکا قبل از وارد شدن به رستوران، می خواست بره که آنیکا نذاشت. حالا هم که چاره ای جز موندن نمونده بود.

حدود نیم ساعت بعد، همه در حال غذا خوردن بودن. ریوما و مومو که همبنجوری داشتن تند - تند غذا می خوردن! آنیکا آروم در گوش الما زمزمه کرد:« چرا اینا مثه گشنه ها می مونن؟؟؟؟!!!!» الما یواشکی خندید و آنیکا فقط لبخند زد.

الما یادش نمی اومد آخرین باری که رفته بود رستوران دقیقأ کی بود!!! این روزا اینقدر سرش گرم بود که حتی فرصت نکرده بود به رستوران رفتن فکر کنه!!!! ولی نحوۀ آشناییشون رو خوب یادش می اومد!

***

3 ماه قبل:

وقتی الما چشماشو باز کرد، دید توی بیمارستانه! هر چی فکر کرد، یادش نیومد که چرا اوردنش اینجا؟؟؟!!!!

تا اومد بلند شه بره بیرون، پسر جوونی رو دید که داشت میومد سمت تختش ... :- بالأخره به هوش اومدی؟

الما با حالت گیجی فقط نگاش می کرد. توی همون حال، شروع کرد به آنالیز کردن: پسری با قد متوسط و موهای قهوه ای روشن که به شکل خاصی روی صورتش ریخته بود که زیبایی صورتش رو بیشتر می کرد؛ چشمایی خندان و چهره ای دوست داشتنی؛ یه لباس قهوه ای تنش کرده بود که آستیناش کوتاه بود و روش به انگلیسی نوشته شده بود:« NUMBER 1»؛ با یه شلوار مشکی کتون و کفش ورزشی.

الما پرسید:« من شما رو می شناسم؟» تا اینو گفت، چشمای پسر باز شد؛ رنگش آبی بود. درست رنگ چشمای خودش!

الما ماتش برده بود! پسر گفت:« نه اتفاقأ منم شما رو نمی شناسم!هیچی یادتون نمیاد؟از خودتون یا خونواده ای که داشتین؟»

الما حس کرد سرش تیر می کشه. دستش رو گذاشت رو پیشونیش:« نه؛ هیچی یادم نمیاد! من اینجا چی کار می کنم؟؟!!»

- شما تصادف کردین! ولی فکر نمی کنم خیلی شدید بوده باشه! من میرم پیش دکتر.»

و رفت بیرون. الما رفتنش رو تماشا کرد. نگاهش رو به سقف دوخت و با خودش گفت:« من کی هستم؟»

چند دقیقه بعد، در باز شد و آقای دکتر با همون پسر اومدن تو. دکتر یه معاینۀ سطحی کرد. بعد رو به پسر گفت:« شما از آشنایان ایشون هستین؟»

پسر هم گفت:« نه!»

دکتر، پسرو با خودش برد بیرون و مدتی باهاش حرف زد. مدتی بعد، همون پسر، تنها اومد توی اتاق.الما پرسید:« دکتر چی گفت؟»

پسر با ناراحتی گفت:« خوب گوش کن! من شوسوکه فوجی هستم و الان می خوام ببرمت یه جایی. از دکتر اجازه تو گرفتم سریع حاضر شو بیا پایین!»

و فوری رفت بیرون.

  • ٍElma Fuji^-^

داستان شاهزاده تنیس

نظرات  (۱۱)

داستانت را ایییی دوست
پاسخ:
آری درست است درست است
خب درس و مشق دارم چیکار کنم؟ امتحاناتمم تازه تموم شده واقعا من از شما میپرسم:
شما الان از من چه توقعی دارید؟ نصفشو تایپ کردم نرسیدم بقیشو بذارم این یعنی اوج بدبختی میفهمی من چی میگم یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟-______________-
جان من ادامه بده ما مردیم
پاسخ:
چه را ادامه دهم ای دوست؟؟؟؟؟^-^
  • سونیا تزوکا
  • تو نمیخوای ادامه بدی؟
    پاسخ:
    تا جایی که بتونم پست میذارم حتی اگه یواشکی باشه چون من خیلی وبو این انیمه و دوستامو دوست دارم.^.^
    ولش کن
    پاسخ:
    اه خب چرا؟^_^ برات گذاشتم دیگه :(
    نه نه همین ریوما و فوجى
    به غیر این ها دیگه چه کسایى هستن؟؟
    پاسخ:
    اقا شما یه پیجو سیو کردی هی اونجا نظر میدی
    برو پست آخرم رو بخون شخصیتا رو ببین^_^
    فاطی جون خیالی خودتی من که واقعیم مواظب عشقم باش
    پاسخ:
    اولأ فاطی باباته
    دومأ مواظب عشقت هستم شما آسوده بخواب^.^
    راستى اگه یوکیمورا خالیه برمن بزار
    پاسخ:
    یوکیمورا دیگه کیه؟
    فقط شخصیت های تو لیست و میتونی انتخاب کنی^-^
    سلام
    من نت ندارم
    ممنون که الینا رو گذاشتی برای من
    پاسخ:
    سلام
    خواهش می کنم عزیزم^-^
  • سونیا تزوکا
  • من دو روز بود وبلاگ زده بودم همه شخصیتا رو بر داشتن نگران نباش اگه ریوما خالیه میشه من رو با ریوما بزاری؟
    پاسخ:
    آره عزیزم  چرا نمیشه؟^-^
  • سونیا تزوکا
  • اهوم داستان باحالی به نظر میاد فقط یه سوال این شخصیتا خیالین؟ اگر اره پس چرا انتخاب شخصیت نذاشتی بچه هت خیلی خوششون میاد که تو داستان دوستاشون باشن
    پاسخ:
    واقعأ باحاله؟
    خیالی که نمیشه گفت چون الما خودمم ولی بقیه اره یه جورایی خیالین
    راستش فکر کردم داستانام که طرفدار زیادی نداره کی مثلن میاد شخصیت بگیره؟
    البته به جز رونیا که الینا رو گرفت. حالا پستشو فردا می ذارم ببینم داستانم چقد خواننده داره؛(
    قشنگ بودددددددددددد
    پاسخ:
    اریگاتو گزای مس^-^

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی